0:00
0:00

ای زمین، ای سنگدل

ای زمین، ای سنگدل
ای زمین، ای سنگدل

انتشارات: انتشارات نبأ

تعداد صفحات: 31

ناشر:

تست نشر مصطفی

معرفی کتاب

1: کربلا بود و زمین بود و زمان کربلا بود و زمین بود و زمان کربلا نه ، تکّه ای از آسمان دشت ، خالی ، آسمان ، خاموش و لال می رسید از دورها بانگ شغال ابرهای غصّه ، باران بلا خیمه زد در آسمان کربلا دشت ، سرتاسر سیاه و تار بود برق چشم آهو و کفتار بود یک طرف گل بود و غوغای بهار یک طرف هم عوعوی سگهای هار مردمانِ لقمه های چرب و نرم مُهرِ پیشانیّ آنها مثل چرم لشکری از سایه ها ، سجاده ها بود جاری در میان جاده ها مردمانِ تیغ و تزویر و طلا دسته دسته آمده در کربلا مردهای ترمه ای و مخملی تشنه خون « حسین بن علی » لحظه لحظه می شدند آنها زیاد چون ملخ در لشکر « ابن زیاد » مردی از زهدان مادر گمشده چون پدر افسانه مردم شده چشم و گوش او به دستور « یزید » مثل ماهی مانده در تور یزید بنده درگاه و تخت و تاج او در تمام زندگی محتاج او پادشاهی ، وارث تخت پدر شاعری همواره مست و دربدر شاعر ابروی و گیسوی زنان نام او امّا امیرمؤمنان ! آیه های توبه را از بر شده صاحب عمامه و منبر شده