0:00
0:00
جوانه و سنگ

جوانه و سنگ
انتشارات: انتشارات نبأ
تعداد صفحات: 19
ناشر:تست نشر مصطفی
معرفی کتاب
خاک تشنه تکانی خورد و ذرّات ریز آن جابه جا شد. جنب و جوشی ناآشنا، زمین تیره را در خود گرفت. موجود تازه، سر از خاک بیرون می آورد، جوانه ای در حال به دنیا آمدن بود . جوانه تلاش می کرد سرش را از دل خاک تیره بیرون بیاورد. ذرّات خاک را کنار می زد، دستش را به دانه های شن می گرفت و خودش را بالا می کشید . سرانجام پس از چند ساعت تلاش، آرام آرام سینه خاک را شکافت و سرش را بیرون آورد. پیش پایش سنگ بزرگی بر زمین نشسته بود . جوانه نگاهی به سنگ کرد، نفس راحتی کشید و گفت : «آه... نمی دانی زیر زمین چقدر تاریک بود! »